loading...
درد دل
نجمه بازدید : 2 یکشنبه 15 دی 1392 نظرات (0)

اومدم اینجا برای درد دل اخه توی محیط واقعی بی کسم !!! به نظر زیمل که یه جامعه شناسه توی شهر ها غریبگی موج می زنه بنابر این افراد با خیال اسوده تری اقدام به اعمالی می کنند که توی محیط های کوچیک نمی تونستن اونا رو انجام بده الان محیط مجازی این غریبگی رو تداوم داه و افزوده در حقیقت تقویتش کرده و من هم می خوام ازش استفاده کنم

ممنون

نجمه بازدید : 2 سه شنبه 08 بهمن 1392 نظرات (1)

از صبح که بیدار شدم یک بند حرفات تو گوشم بوده حرفایی که بعد از 15 بهمن امسال زدی

یادته بهت پیام دادم اخرین باریه که فارغ از وجود ی نفر سومی دارم بهت می گم تولدت مبارک گفتم امیدوارم به همه ارزوهات برسی و خوشبخت بشی بهم گفتی ممنون اما منظورت از نفر سوم کیه قسم خورده بودم به کسی نگم که منم از جریان خواستگاری تو از خواهر رضاعی خودم باخبرم پس گفتم نمی دونم از دختر خاله ات تا هم کلاسیت.تو در جواب گفتی شاید از اون شایدایی که همیشه می گفتی منم گفتم باشه امیدوارم دلاتون جوون بمونه و به پای هم پیر شین دلم نیومد چیز دیگه ای بگم تو بازم گفتی ممنون و من اشکی بود روی صورتم که بجای اب که سر صبح صورت ادمو می شوره صورت منو مشست و میریخت.

صبح فرداش یعنی همون دوشنبه برفی روزی که امتحان داشتم و اولین امتحان بود و قرار بود توی اون ترم بالاترین نمره ها رو بگیرم اس دادی که می شه ببینمت من که دلم برات ی ذره شده بود گفتم کی و کجا

گفتی هر جا تو بگی ساعت 5 گفتم انقلاب

گفتی باشه

بعدش پیام دادم زودتر بیا ساعت چها گفتی نمی تونم چهار انقلاب باشم بیا دروازه تهران گفتم باشه

امتحانمو نوشته و ننوشته دادم و خودمو سر ساعت چها رسوندم میدان جمهوری یا همون دروازه تهران تو اومده بودم ازت طلبکار بشم ازت بپرسم چرا باهام این کار رو کردی تو هم اومده بودی طلبکار بشی ازم بپرسی چرا به دختر داداشت همه چیزو گفتم .من ی کم طلبکار شدم خواستی حرف بزنی گفتم بزار اول من بگم گفتم سه بار رفتی برگشتی بازم گفتم هستم بهت گفتم از وقتی خبر بین تو و نجمه رو شنیدم فقط گریه کردم بهت گفتم درس نتونستم بخونم بهت گفتم چرا هر دفعه توی امتحاناتم منو می شکنی.بعد نوبت تو شد گفتی چرا به زهرا همه چیزو گفتی که اون بره به دائیش بگه و ابراهیمم به تو بگه که احسان خیلی مردی که دختر عموتو کاشتی و الان رفتی با یکی دیگه.تو به غرورت برخورده بود که پسر خاله ات بهت اینجوری گفته بود اینو راحت می شد بفهمی اما من باز خودمو زدم به خریت و گفتم اهان مشکلت اینه که پسر خاله ات اسم منو اورده به غیرتت برخورده .اما می دونستم که تو این قدر خود خواه هستی که اون لحظه حتی به من فکر نکردی فقط می خواستی که از ضایع شدن خودت جلوگیری کنی.تو بغض کرده بودی و من از بغض تو بغض کردم.بهت گفتم برو بهش بگو دختر عموم یکی دیگه تو زندگیش بود بگو دختر عموم با یکی دیگه بود من براش مثل زاپاس بودم.تو قبول نکردی.اما بهت گفتم اگه بهش نگی خودم زنگ می زنمو می گم گفتم منو میشناسی می دونی وقتی کسی پا رو دمم بزاره بی خیالش نمیشم و تو ذهنم گفتم غیر تو که پا رو دلم گذاشتی و نتونستم و نمی تونم ازت انتقام بگیرم.تو دیگه نتونستی جلوی بغضتو بگیری ازم قول گرفتی که به هیچکس زنگ نزنم که با هیچ کس حرف نزنم منم بهت قول دادم تو برای این که اشکت جلوی من درنیاد خداحافظی کردی و رفتی و من پشت سرت نگاه می کردم و خدا خدا می کردم که برگردی ی بار دیگه بهم بگی دوسم داری اما رفتی ...

نجمه بازدید : 3 دوشنبه 07 بهمن 1392 نظرات (0)

سلام

اقای من

یادته ی روز بهم پیام دادی که

کاش دستانم ان قدر بزرگ بود تا می توانستم چرخ و فلک دنیا را به کامت بچرخانم.

من نیازی به چرخ و فلک دنیا نداشتم نیازی به دنیا نداشتم من از کل دنیا تو رو می خواستم می خواستم دنیام تو باشی.روزی که این پیامو دادی یکی از بهترین روزای عمر من بود کاش ...

نجمه بازدید : 1 دوشنبه 07 بهمن 1392 نظرات (0)

امروز دوشنبه از کلاس که برگشتم خواهرش خونمون بود بعد از ی سری حرف با مامانم گفت که احسان قراره چهارشنبه بره حلقه بخره بره نامزدیشو رسمی کنه

به من گفته بود فعلا دارم پول توی دستم نیست.قرار بود بعد از کنکور ارشد همه چیزو رسمی کنیم قرار بود هردوتا مال هم بشیم و خیلی قرارای دیگه اما حالا قبل ارشد حدود ده دوازده روز قبل ارشد داره می ره رسمی به همه بگه که...............

من و اون نمی تونیم مالا هم بشیم بره و سند قلبشو بزنه به نام یکی دیگه به نام کسی که ب جرات می تونم بگم از صد درصد فقط نهایتا 20 درصد می خوادتش .احسان ی سوال قلبی رو که به نامت زدم چجوری پس میدی اخه توی فرهنگ ما ایرانی ها پس دادن هدیه اشتباهه اونم هدیه کسی که صادقانه اومد جلو کسی که از علاقه هاش برای رسیدن به تو زد

توی فرهنگ ایران رسمه وقتی هدیه ای از کسی می گیری لااقل با مثل اون هدیه جبران کنی من ازت هیچی نمی خوام اما لامصب لااقل میذاشتی اول من برم تو منو شکستی تا خودت نشکنی تو بازم پاتو گذاشتی روی دنده غرور پاتو گذاشتی روی گاز خودخواهی و تا جایی که جا داشت گاز دادی

لااقل یه نگا پشت سرت می کردی

تو به خاطر ترست از شهری بودن من ترست از عقاید متضادمون از هرچیز دیگه پاتو گذاشتی روی دلم و رفتی بد رفتی کاش برای من چهارشنبه ای وجود نداشت کاش 9 بهمن که روز نامزدی توه روز سفیدپوشیدن من باشه نه با پارچه تور سفید با پارچه نخی پارچه ای که دوسمتشو گره میدن وتوش راحت می خوابن بدون درد و رنج بدون فکر  

نجمه بازدید : 2 دوشنبه 07 بهمن 1392 نظرات (0)

من شکستم تا تورا عاشق کنم

بعد من باران فقط اب است و بس

هرکه بعد از من سراغت را گرفت

زشت یا زیبا فقط خواب است و بس

نجمه بازدید : 1 دوشنبه 07 بهمن 1392 نظرات (0)

یکی نوشت یکی خوند

بازم نوشت بازم خوند

اخرش اون که نوشت مرد

اون که می خوند موند

حالا من می نویسم تو بخون

من می میرم تو بمون

نجمه بازدید : 2 دوشنبه 07 بهمن 1392 نظرات (0)

متن اهنگ عشق اول از احمدوند

اهنگی که دوماه بعد از قول و قرارمون فهمیدم که اقا احسان گوش می دن و من با فهمیدن این موضوع برای اولین بار حس کردم چیزی بین منو اون فاصله می ندازه ولی به حسم اعتنا نکردمو به حرف اون به جوابی که به سوالم داده اطمینان کردم که کاش

...

می گن هیچ عشقی تو دنیا مثل عشق اولی نیست

می گذره ی عمری اما از خیالت رفتنی نیست

داغ عشق هیچکی مثل اون که پس می زنتت نیست

چه بده تنها شی وقتی هیچ کسی هم قدمت نیست

چقده سخته بدونی اون که می خوایش نمی مونه

که دلش یه جای دیگستو همه وجودش مال اونه

چه بده برای اون که جون می دی غریبه باشی

بگی موخوام با تا باشم بگه می خوام که نباشی

نجمه بازدید : 1 دوشنبه 07 بهمن 1392 نظرات (0)

سلام.

تصمیم داشتم دیگه میام و همونجور که به افراد اطرافم می گفتم خوبم و غمی نیست اینجا هم خودمو خوب نشون بدم

اما راستش نمی تونم وقتی اسم احسان رو می شنوم دلم یک دفعه می گیره یاد سه سال انتظار و سه سال حفظ کردن هر پیام خوب و بدی که برام فرستاده هر حرفی که بهم زده می افتمو اون وقته که خاطراتم مثل خوره شروع می کنه به جویدن تکه های روح من و بغض امونمو می بره

اره اون وقته که پناه میارم به سیستم و نت و چت و هزار تا کفت دیگه که ی کم اروم بشم

اما چاره چیه باید تحمل کنم باید شاد بشم باید مثل قبل شر و شیطون بشم باید مثل قبل حاضر جواب بشم و تو استینم جواب داشته باشم تا هیچ کس نفهمه چی شده

 

نجمه بازدید : 2 دوشنبه 16 دی 1392 نظرات (0)

امروز اولین امتحان اخرین ترم مقطع کار شناسی منه

و نمره اون احتمالا بدترین نمره توی این مقطع

ولی مشکل از خودم بود پس مقصر خودمم به خاطر عشق زیاد به خاطر اعتماد زیاد به خاطر غرور زیاد و الی اخر

پس به درک

نجمه بازدید : 1 دوشنبه 16 دی 1392 نظرات (0)

زندگی را با همین غم ها خوش است

با همین بیش و همین کم ها خوش است

زندگی کردیم اما باختیم

کاخ خود را روی دریا ساختیم

لمس باید کرد این اندوه را

بر کمر باید کشید این کوه را

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 3
  • بازدید کلی : 22